حقوق زنان

!زن همانند مرد یک انسان است نه جسمی برای تعرض
  • حقوق زنان

    !زن همانند مرد یک انسان است نه جسمی برای تعرض

مشخصات بلاگ
حقوق زنان
آخرین نظرات
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۹:۱۳ - قربان
    جالب
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۸، ۱۱:۵۸ - ناشناس
    سلام
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۸، ۰۶:۳۷ - نیلوفر
    عالی
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۲۴ ب.ظ

جریان دینی دفاع از حقوق زنان

انقلاب اسلامی هویتی تازه به زنان بخشید و آنها را بیش از هر زمان دیگر وارد عرصه حیات اجتماعی و فعالیت سیاسی و مبارزاتی نمود . حضور چشمگیر زنان در راهپیمایی های دوران انقلاب و پس از آن، نقش انکارناپذیر آنان در سرنگونی رژیم پهلوی، حضور تاریخ ساز آنان در جنگ تحمیلی، نقش مؤثر آنان در پشتیبانی جبهه های نبرد و . . . همه و همه جلوه هایی فراموش ناشدنی از تاثیر انقلاب اسلامی در ارتقای نقش اجتماعی زنان است .


به مدد این پشتوانه غنی و عملی بود که کسانی دین اسلام را به عنوان مکتبی که از توان لازم برای تامین خواسته ها و تضمین حقوق زنان و همچنین هدایت آنان در مسیر کمال برخوردار است، مطرح ساختند و تلاش کردند که با تعریفی دوباره از جایگاه زن در اسلام به نیازهای امروز زنان پاسخ دهند .


اما همه کسانی که در این جریان وارد شدند از یک دیدگاه برخوردار نبودند و یا لااقل در طول مسیر به راهبردهای مشترک نرسیدند . عده ای در پی این بودند که با تجدید نظر در برخی از اصول، اسلام را به گونه ای تعریف کنند که کاملا با حرکت های نوین دفاع از حقوق زنان و اصول و مبانی حاکم بر این حرکتها منطبق شود . اما عده ای دیگر نیز تلاش می کردند که با حفظ اصول و مبانی، تعریفی متناسب با شرایط زمان و مکان از زن مسلمان ارائه دهند و از توانمندی های دین برای حل مشکلات زنان بهره جویند .


در اینجا برای آشنایی بیشتر با جریان یاد شده، طیف های مختلف موجود در این جریان را در ضمن دو بند مورد بررسی قرار می دهیم:


1 . طیف تجدیدنظر طلب


اگر چه نمی توان زمان دقیقی را به عنوان زمان شروع فعالیت طیف تجدید نظر طلب مشخص نمود، اما اگر بخواهیم به یک مقطع زمانی مشخص که این طیف در آن ظهور و بروز یافته و خود را در عرصه مطبوعات مطرح ساخته اشاره کنیم، باید بگوییم که ماه های پایانی سال 1370 و همزمان با انتشار اولین شماره مجله زنان، سرآغاز رشد و توسعه طیف یاد شده در عرصه دفاع از حقوق زنان است . سردبیر این مجله در اولین سرمقاله خود چنین می نویسد:


وقت آن است که عالمان و متفکران دلسوز دین در کندوکاو خود در فقه و احکام آن قدری جدی تر به اجتهاد در مسائل زنان بیندیشند تا شاید قرن ها پس از نزول اسلام، زنان مسلمان را از سرگردانی و آشفتگی و چندگونگی در یافتن مکتب خود و گاه حتی خدای خود رهایی بخشند و از رخسار مهربان و معقول و پیشرو مذهب پرده بردارند . 


چنان که از این سرمقاله بر می آید، گردانندگان این مجله از ابتدا بر این اعتقاد بوده اند که باید حل مشکلات زنان را در پرتو اجتهاد و کندوکاو در فقه جستجو کرد; که البته تشخیص درستی بوده است; اما متاسفانه به دلیل نداشتن درک درستی از اجتهاد و فقاهت، به ورطه تجدیدنظرطلبی می افتند و در مقالات فقهی که در این مجله منتشر می شود، همه مبادی، مبانی و منابع پذیرفته شده اجتهاد شیعی نادیده گرفته می شود .


ویژگی های طیف تجدیدنظر طلب


الف) ناآگاهی یا تجاهل نسبت به منابع اجتهاد: نویسندگان طیف مزبور به هنگام بحث از برخی احکام فقهی مربوط به زنان، به منظور رسیدن به نتایج مورد نظر، آگاهانه و از روی عمد، چشم خود را بر برخی منابع مسلم اجتهاد، همچون سیره و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و روایات معصومین علیهم السلام می بندند و تنها با استناد به برخی آیات قرآن به اجتهاد موردنظر خود می پردازند و نظری را که مطابق میلشان است استنباط می کنند!


ب) غفلت از مبانی اجتهاد: طیف مزبور در مقالات به ظاهر فقهی خود چنان اشتباهات فاحشی را مرتکب می شود که انسان در اینکه آنها نسبت به بدیهی ترین اصول فقاهت و اجتهاد آگاهی داشته باشند به تردید می افتد . در اینجا به عنوان نمونه به برخی از برداشتهای نادرست این طیف از مبادی اصولی اجتهاد اشاره می کنیم:


1) درک نادرست از «حکم خدا»:آنچه فقیه در مسیر اجتهاد و بارعایت همه شرایط استنباط بدان دست می یابد، همان حکم الله است; اما حکم الله ظاهری، نه واقعی . اما باید توجه داشت که همین احکام در شرایطی که دست ما از دامان امامان معصوم علیهم السلام کوتاه است و امکان یقین به همه احکام خدا برای ما وجود ندارد، شرعا و عقلا برای فقیه و مقلدان او حجت است و برای همگان اعتبار دارد، مگر اینکه خلاف آن بر فقیه ثابت شود .


پس از این مقدمه، به بررسی برخی از عبارت های نویسندگان یاد شده می پردازیم تا روشن شود که آنها از حکم الله چه فهمیده اند . اینان برای اینکه بتوانند اساس احکامی چون تفاوت دیه و قصاص زن و مرد را متزلزل سازند، ادعا کرده اند که این احکام اصلا حکم الله نیستند; زیرا حکم الله تنها شامل احکامی می شودکه در قرآن و یا سنت متواتر به خدا منتسب شده است; لذا نباید هیچ نگرانی ای از کنار گذاشتن این احکام داشته باشیم:


حکم الله آن دسته از احکامی است که نسبت آن به خدا حقیقی و واقعی باشد . حدود، به معنای فقهی خاص آن، حقیقتا حکم الله است; زیرا در قرآن و سنت متواتر به خدا منتسب شده است . اما مقدار دیه زن و مرد چنین نیست و همین نکته راه امید را برای مردم و قانونگذار باز می گذارد . 


باید از این نویسنده محترم پرسید: بنابر فرض شما که حکم الله باید یا در قرآن و یا در سنت متواتر به خدا منتسب شده باشد، چه تعداد از احکام گسترده شرع را می توان حکم الله دانست؟ مگر نه این است که بسیاری از احکام شرع در قرآن بیان نشده و سنت متواتری هم بر آنها اقامه نشده است، بلکه با خبر واحد به اثبات رسیده اند؟


2) برداشت نادرست از «حکم امضایی »: یکی دیگر از اشتباهات فاحش طیف تجدیدنظر طلب این است که می پندارد به مجرد اینکه ثابت شد حکمی امضایی است، می توان از آن دست شست و یکسره راه تغییر و تحول آن را گشود . در اینجا برای روشن شدن این موضوع ابتدا به چند نمونه از اظهار نظرهای این طیف در مورد احکام امضایی اشاره می کنیم و در ادامه نیز به تحلیل جایگاه احکام امضایی در فقه اسلامی می پردازیم . یکی از نویسندگان به هنگام بحث از نابرابری دیه زن و مرد می گوید:


دیه، حکم تاسیسی اسلام نیست; بلکه سنت اقتصادی، اجتماعی امضا شده است . از این رو بحث از دیه، پیش از آنکه شرعی باشد، اجتماعی است . تغییر سنتها و چون و چراها در احکام امضایی دین اسلام، با توجه به اصول اساسی دین، مجاز است . 


از مطالعات تاریخی چنین بر می آید که برخورد اسلام با سنت ها و مقررات اجتماعی و اقتصادی رایج در جامعه آن روز عربستان یکسان نبوده و با هر دسته از سنت ها برخوردی متفاوت کرده است: دسته ای از سنت ها را یکسره نفی نموده و آنها را به رسمیت نشناخته است . دسته ای دیگر از سنت ها را نیز با همان خصوصیاتی که در میان مردم آن عصر رایج بوده اند و بی آنکه در آنها تغییری دهد مورد پذیرش قرار داده است . اما دسته ای دیگر را با تغییرات و اصلاحات اساسی پذیرفته و رنگ شرعی به آنها داده است که نمونه بارز آن دیه و برخی دیگر از احکام جزایی اسلام است .


حال که شیوه برخورد اسلام با سنتها و مقررات اجتماعی، اقتصادی پیش از خود به اجمال روشن شد، باید گفت عبارت های یاد شده نویسنده از چند جهت قابل تامل می باشد:


نخست اینکه هیچ ملازمه ای میان امضایی بودن یک حکم و عدم ثبات و دوام آن وجود ندارد و وقتی حکمی مورد امضای شارع قرار گرفت، همچون سایر احکام شرع، ابدی و دایمی خواهد بود . زیرا اگر غیر از این بود، هیچ گاه حکم مزبور به نحو اطلاق و بدون قید و شرط مورد امضای شارع قرار نمی گرفت .


دوم اینکه اگر بنا باشد به زعم نویسنده، تنها احکام تاسیسی اسلام را تعبدی محض و بدون تغییر بدانیم، دیگر کمتر حکم تعبدی و غیر قابل تغییر در اسلام باقی می ماند . حتی نماز و روزه نیز از دایره احکام تعبدی اسلام خارج می شود و در آنها نیز می توان شبهه کرد که چون شرایط زمانه تغییر کرده و دیگر عرف جوامع مدرن چنین اعمالی را بر نمی تابد، پس باید این احکام نیز تغییر کند و برای این تغییر نیز مانع شرعی وجود ندارد، زیرا نماز و روزه از قوانین شرایع سابقه است و نوآوری دین اسلام نیست!


2 . طیف اصول گرا


طیف اصول گرا که شهید مطهری یکی از مظاهر کامل آن است، ضمن توجه به مشکلات و نابسامانی های موجود در زمینه حقوق زنان و تاکید بر ضرورت انجام اصلاحات اساسی در این زمینه، از علل و عوامل اجتماعی این مشکلات و نابسامانی ها غافل نشده و راه برطرف کردن آنها را نه در حذف و تغییر قوانین اسلامی، بلکه در شناخت درست این قوانین و تلاش در جهت اجرای صحیح آنها می داند .


ویژگی های طیف اصول گرا


1 . توجه به تفاوتهای طبیعی زن و مرد: یکی از ویژگی های طیف اصول گرا در برخورد با موضوع حقوق زنان توجه به تفاوت های طبیعی زن و مرد است . از نظر متفکران این طیف اگر چه در اسلام، زن و مرد از حقوقی مساوی برخوردارند، اما وجود پاره ای تفاوت های طبیعی در زن و مرد باعث می گردد که این دواز حقوقی مشابه برخوردار نباشند .


استاد شهید مطهری با تفکیک دقیق میان دو مقوله تساوی و تشابه، نشان می دهد که تساوی حقوق لزوما به معنای یکنواختی حقوق در همه عرصه ها نیست . اصولا با پذیرش تقسیم وظایف میان زن و مرد، دیگر سخن از مشابهت حقوق امری نابجا و نادرست است .


آنچه مسلم است این است که اسلام حقوق یکجور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است، ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست . اسلام اصل مساوات انسان ها را درباره زن و مرد نیز مراعات کرده است . اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است . 


2 . توجه به حقوق و اخلاق به عنوان دو محور اصلی روابط زن و مرد: دومین ویژگی طیف اصول گرا در تبیین و حل مسائل زنان، نگرش جامع به همه ابعاد حیات انسانی و پرهیز از «حقوق مداری » در روابط بین زن و مرد است .


استاد مطهری در بخشی از کتاب نظام حقوق زن در اسلام (ص 247) به ناکافی بودن ضوابط حقوقی و قانونی برای حفظ کانون گرم خانواده اشاره کرده و می نویسد:


پیمانی که اساسش بر محبت و یگانگی است، نه بر همکاری و رفاقت، قابل اجبار و الزام نیست . با زور و اجبار قانونی می توان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکاری کنند و پیمان همکاری خود را براساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همکاری خود ادامه دهند; اما ممکن نیست با زور و اجبار قانونی دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند، نسبت به هم صمیمیت داشته باشند، برای یکدیگر فداکاری کنند، هرکدام از آنها سعادت دیگری را سعادت خود بداند .


3 . نفی تقابل و تضاد زن و مرد: زن در فرهنگ مغرب زمین در طی قرون و اعصار به عنوان موجود درجه دوم شناخته می شد و از بسیاری حقوق مدنی محروم بود . در بسیاری از کشورهای اروپایی تا اواخر قرن نوزدهم و در برخی از این کشورها تا اوایل قرن بیستم، زنان همچون کودکان و دیوانگان حق تصرف در اموال خود را نداشتند و به اصطلاح «محجور» به شمار می آمدند . همچنین تا ربع اول قرن بیستم در بسیاری از کشورهای اروپایی زنان از حق رای محروم بودند . 


طیف اصول گرای اسلامی به هنگام دفاع از حقوق زنان، به تبعیت از قرآن کریم، زن و مرد را نه دشمن تاریخی یکدیگر، بلکه دو آفریده خداوند که وجود هر یک آرامش بخش وجود دیگری است، معرفی و تلاش کرده اند که رابطه آنها را براساس عدالت، مهر و عاطفه سامان بخشند . استاد شهید مرتضی مطهری تفسیر تاریخ روابط زن و مرد براساس تضاد و تعارض دو جنس را به شدت رد کرده و می فرماید:


من منکر ستم های مردان بر زنان نیستم; منکر تفسیری هستم که از این ستم ها می شود . مردان بر زنان در طول تاریخ ستم های فراوانی کرده اند; اما ریشه این ستم ها همان چیزهایی است که سبب شده به فرزندان خود نیز با کمال علاقه ای که به آنها و سرنوشت آنها و سعادت آنها داشته اند ستم کنند; همان چیزهایی است که سبب شده به نفس خود ستم کنند، یعنی ریشه جهالت و تعصب و عادت دارد، نه ریشه منفعت طلبی . 


4 . توجه به خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه: سردمداران نهضت فمینیسم خانواده را به عنوان جایگاه اصلی پابرجایی ستم بر زنان معرفی کرده و معتقدند که مهمترین عامل فرودستی زنان، نظام خانواده و کار خانگی است . این تلقی از خانواده رفته رفته منجر به تضعیف این نهاد مهم اجتماعی و سست شدن روابط خانوادگی در جوامع غربی گردید، تا آنجا که متفکران و جامعه شناسان غربی نسبت به روند رو به افزایش از هم پاشیدن خانواده اعلام خطر کرده و از آن به عنوان یکی از بزرگترین چالش های رودرروی نظام های لیبرال - دموکراسی یاد کردند .


قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با ژرف اندیشی تمام نقش خانواده را در حیات فرد و اجتماع مورد توجه قرار داده و بر پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی تاکید فراوانی ورزیده است .


در دیدگاه اسلامی اهداف تشکیل خانواده بسیار فراتر از ارضای تمایلات جنسی زن و مرد بوده و امور مختلفی را شامل می شود که مهمترین آنها عبارت اند از: 1 . بقای نسل انسانی; 2 . آرامش زوجین; 3 . ارضای غریزه جنسی; 4 . مشارکت در حیات معنوی; 5 . مشارکت در حیات مادی; 6 . تربیت نسل . 


5 . حفظ استقلال و پرهیز از انفعال: جریان اصول گرای اسلامی ضمن دفاع از حقوق زنان و تاکید بر ضرورت حرکتی جدی و فراگیر برای رفع ستم از زنان و بهبود شرایط اجتماعی - فرهنگی آنان، همواره بر این نکته پافشاری کرده که هر تلاش فرهنگی و حقوقی در راه رسیدن زنان به جایگاه مطلوب خود باید مبتنی بر آرمان ها و ارزشهای اسلامی و ایرانی و به دور از هر گونه خودباختگی و انفعال باشد . مقام معظم رهبری کسانی را که در پی دفاع از حقوق زن هستند، از انفعال و خودباختگی در برابر غرب برحذر داشته و می فرماید:


اگر در کشور ما و جامعه ایرانی، کسانی نام زن و حقوق زن را از این جهت بیاورند که مجلات غربی یا گزارشهای غربی


یا سیاسیون غربی، ایران اسلامی را متهم کرده اند به اینکه به حقوق زن نمی رسد، این غلط است . با این هدف نباید وارد این میدان شد; چون به انحراف و اشتباه خواهد انجامید .


6 . پرهیز از تجددمآبی و تحجرگرایی: دو آفت اساسی جوامع اسلامی «تجددمآبی » و «تحجرگرایی » است . تجددمآب چنان شیفته شرایط جدید اجتماعی و فرهنگی و مبهوت پیشرفت های فنی و اقتصادی دنیای غرب است که گمان می کند جوامع اسلامی برای بقا در عصر جدید چاره ای جز دست شستن از ارزش های دینی و تجدیدنظر اساسی در اصول خود ندارند . در مقابل، تحجر گرا چشم خود را یکسره بر همه تحولات و تغییرات اجتماعی بسته و می پندارد که دین، مجموعه ای خشک و انعطاف ناپذیر است که هیچ مسؤولیتی برای پاسخ گویی به نیازهای جدید روز ندارد .


یکی از مهمترین مسائلی که به آفت تجدد و یا تحجر گرفتار آمده، مساله جایگاه و شخصیت انسانی و اجتماعی زنان است . وجود این دو آفت باعث شده که چهره واقعی زن مسلمان و موقعیت اجتماعی او چنان که شایسته است شناخته نشود .


البته در این میان تنی چند از اندیشمندان مسلمان تلاش کرده اند که با خروج از بن بست تحجر و تجدد، دیدگاه اسلام در مورد زنان را به دور از هر گونه افراط و تفریط ترسیم کنند که از جمله شاخصترین این اندیشمندان، استاد شهید مرتضی مطهری است . کتاب نظام حقوق زن در اسلام بیان کننده تلاش استاد در مقابله با جریان جاهل و تجددمآب و کتاب پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مساله حجاب نشانگر تلاش ایشان برای مقابله با جریان جامد و تحجرگرا است


نظرات  (۱)

عالی انشاالله موفق وپیروز باشید من دانشجو هستم و از مطالب شما نهایت استفاده را بردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی